?
--------------------------------------
* پناه می برد به شعر...تا بخوانی و بگویی...دختر غمگینی بود اما زیباترین لبخند را داشت... اگر به او میگفتم چقدر دوستش دارم.
مهسا فعال
---------------------------------------
* متضاد عشق نفرت نیست، بی تفاوتی است...
الی ویس
--------------------------------------
* من به پایان رسالت معتقد هستم اما چشمانت منشأ پیغمبرانی دیگرند...
سعید رستگارمند
--------------------------------------
* لکه قرمز روی پیراهن تو... آه... ترجیح میدهم فکر کنم کسی را کشته ای!
رویا شاه حسین زاده
--------------------------------------
* همسرم این بانوی جوان اهل آذربایجان است...به قندان می گوید "گندان" و به غروب می گوید "گروب" ... من لهجه ی آذری اش را دوست دارم... یک روز اگر یاد بگیرد به قندان بگوید قندان دیگر بانوی آذری من نیست!
یک عاشقانه آرام- نادر ابراهیمی
--------------------------------------
+ تا حالا به مردن فکر کردی؟ -- هر روز عزیزم، ولی بیشتر از خود مردن به نوع مردن فکر میکنم! تصادف، افتادن از راه پله ها، به صحنه انفجار تو پمپ بنزین... ولی رفتنت، رفتنت میتونه بدترین نوع مردن باشه... مرده ای که هر روز میشینه و به انواع مرگ دیگه فکر میکنه
حمید جدیدی/ دیالوگ های خیالی من
--------------------------------------
+عنوان پست از مسلم محبی
+ برای ماندن آدم ها سازش کنید، اما خواهش نه...
+ دیروز برای خودکشی نهنگی به خشکی زد،کمی آن طرف تر انسانی به دریا...
+ دوره نان بازو خوردن تموم شده الان دوره نان با زور خوردنه!
* خندیدی... و من چون کودکی چموش، حواسم به تیله های آبی نگاهت بود... و چالی که روی گونه ات داشت صدایم می زد...
حمید جدیدی
----------------------------------------------
* از انشاهای مدرسه پشیمانم... و به چشمهایت که فکر میکنم دوست دارم در آینده "دزد دریایی" شوم.
زانیار برور
----------------------------------------------
* جانم... و این اسم کوچکت بود... که گاهی جان هم کوچک است برای لحظه ای که میخندی...
حمید جدیدی
----------------------------------------------
* همیشه نداشته هایمان را بیشتر دوست داریم... مثل همین دوستت دارم هایی که تو هیچ وقت، نمی گویی به من! ... نمیدانی چقدر دوست شان دارم.
بهنام محبی فر
----------------------------------------------
* زن ها را دوست دارم... حسادت تو را تحریک می کنند و من راه بهتری برای فهمیدن اینکه عاشقم هستی سراغ ندارم!
علی آراسته
----------------------------------------------
* باز دیروز شهر دوازده میلیون و هفتصد و نود و شش هزار و پانصد و چهل و سه نفری تهران خالی بود... بس که در سفری
مصطفی مستور
----------------------------------------------
* بعضی چیزها را نمی شود گفت... مثل چه قدر دوستت دارم ها را...
افشین صالحی
----------------------------------------------
* کلیدهایم از جیبم می افتند، کیف پولم را گم می کنم، گوشی ام را جا می گذارم... و عجیب اینکه تو را که نیستی... می برم با خودم ، در جیبم،در کیفم،در دلم!
آیدا حق طلب
----------------------------------------------
* دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا... چه وعده ها که میدهی به رغم ناتوانی ات...
کاظم بهمنی
----------------------------------------------
* دست هایت... دست هایت... دست هایت... کاش کسی در نوشتن این شعر یاری ام کند!
علیرضا قاسمیان خمسه
----------------------------------------------
* من تنهایی زورم به معشوقه هایت نمی رسد... باد،باران،کوچه،رنگین کمان،این گلدان شمعدانی،آن آیینه کنار طاقچه... من تنهایی... ولی کارهای زیادی بلدم... مثلا بیشتر از همه شان "دوستت دارم".
حمید جدیدی
----------------------------------------------
* رادیو شاید زنی است منتظر... که دستان مردی تنها لا به لای موهایش دنبال آهنگ زندگی می گردد.
حمید جدیدی
----------------------------------------------
* و یک روز آنقدر دوستت خواهم داشت... که اسم خانه کوچکمان را آغوش خواهیم گذاشت...
حمید جدیدی
----------------------------------------------
* چهار خانه آن طرف تر.... پیراهن مردانه ای بود با سقفی از جنس شانه... خانه دار خوبی می شدم اگر... به آغوش می گرفت مرا...
حمید جدیدی
----------------------------------------------
* تنها یک آغوش می خواهم از تمام این هستی... هستی؟
منوچهر بلیده
----------------------------------------------
* عاشقت نشدم که عصرها دست خودت را بگیری و ببری پارک انقراض نسلت را روی تابهای خالی تکان بدهی و فراموش کرده باشی که چقدر می توانستم مادر بچه های تو باشم...
لیلا کردبچه
----------------------------------------------
* مردها همیشه شاعران بهتری هستند... چون از زن می نویسند.
مونا سجادی
----------------------------------------------
* حقیقت این است که در این جهان هرکسی گم شده ای دارد برای خودش، اما همه ی ما آیا ملتزم به حفظ همین حسرت بیهوده ایم! ...واقعا...؟
سیدعلی صالحی
----------------------------------------------
* از "استانبول" هیچْ نمیدانستم...مگر خیابانی که در آن عاشق ات شدم...و حالا سالهاست تمام شهر را میشناسم مگر آن خیابان را؛ و تو را...
رضا کاظمی
----------------------------------------------
* من اما من چیزی نگفتم و فقط بی صدا سوار ماشین شدم،ولی وقتی که به سمت راست میپیچیدم،می توانستم نیم رخش را ببینم ...
هانریش بل- کتاب نان آن سالها
----------------------------------------------
+ عشق دو وجه داره، یکی "موندن" و اون یکی "رفتن".
- جالبه...! خُب تو کدومشو ترجیح میدهی؟
+ "رفتن" رو، اینطوری لااقل ظاهرش سالها حفظ میشه. ماها با موندن، بیشتر مواقع بهش گند میزنیم. یه نگا به آدمایِ عاشق اطرافت بنداز ...
دیالوگ های خیالی من/حمید جدیدی
----------------------------------------------
+ عنوان پست از صائب تبریزی
* برای قتل یک زن... شلیک یک "حرف" کافیست... جایی میان قلب این جمله... دوستت "ن" دارم... چه قاتل ها شعر مرا خواهند خواند!
حمید پویامنش
-------------------------------------------------------------
* ﺑﻲ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻦ ﻭقتی که ﺩﺭ آﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻧﻤﻲ ﻣﻴﺮﻡ ...
هانی محمدی
-------------------------------------------------------------
* می گویند به هنگام بوئیدن گل چشمها بسته می شوند... من اما خیره به تو می مانم!
عباس معروفی
-------------------------------------------------------------
* سنجاق سرم از عشق چیزی نمی فهمد فقط همین را می داند چگونه وقتی تو می آیی
زیباترم کند.
الهام اسلامی
-------------------------------------------------------------
* هر صبح به زیبایی اندکم در آئینه می خندم... و به این فکر میکنم چگونه می توانی عاشقم نباشی؟ ... خودخواه نیستم اما باید باور کنی زن خوب، زنی است که شعر بداند! ... زیبایی آنقدرها هم مهم نیست...
هانی محمدی
-------------------------------------------------------------
* دکترم برای بی خوابی های تکراری، توصیه کرد "به تو فکر نکنم"... چه جلادی بود دکتر حاذق! دستی دستی داشت مرا به کشتن می داد...
حمید پویامنش
-------------------------------------------------------------
* فکر می کردم شعرهای عاشقانه دنیا به پایان رسیده اند... هیچ شعری نمانده که شاعری بنویسد... قبل از اینکه تو را ببینم!
مینا سراوانی
-------------------------------------------------------------
* صدایت نمی زنم... نیم رخت تمام می شود!
؟
-------------------------------------------------------------
* گیرم خانه ام را عوض کردم... خیابانم را... گیرم از این جا هم رفتم به زیباترین جای جهان... عکس تو را که نمی شود با خود نبرد!
مریم ترنج
-------------------------------------------------------------
* دمــوکراسی بین من و تـــو این است که همیــشه و در هــمه چیز حــق با چشــم های توست...
کاظم خوشخو
-------------------------------------------------------------
* در زدم، نبود در خانه کسی... به خانه رفتم،کسی در نزد!
علیرضا روشن
-------------------------------------------------------------
* تمام خیابانهای دنیا را برایت گشتم... نبودی... وای بر آن لحظه که سر در خانه ام نوشته باشی... آمدم نبودی!
؟
-------------------------------------------------------------
* هرگز نمی توان گل زخم های خاطره ای را ز قلب کَند...که در این سیاه قرن بی قلب زیستن آسان تر است ز بی زخم زیستن... قرنی که قلب هر انسان چندین هزار بار کوچکتر است از زخم های مزمن و رنجی که می کشد... ..
نصرت رحمانی
------------------------------------------------------------
* چقدر احمقند آنها که فکر می کنند من عکس تو را به دیوارهای خانه آویخته ام... آنها نمی دانند من دیوارهای خانه را به عکس تو آویخته ام!
؟
-------------------------------------------------------------
* غریب تر از زنی که اشک می ریزد... مردیست که نمی داند چگونه آرامش کند...
؟
-------------------------------------------------------------
* برای فرار از دوست داشتن کسی، به تا دیروقت... کار و کار و کار... پناه می برند آدم ها گاهی... تکلیف چیست؟ که فرار از من فرار می کند1 وقتی تو را دوست داشتن شغل من است!
مهدیه لطیفی
-------------------------------------------------------------
* یک میلیون سال طول می کشد تا فراموشت کنم... کسی چه می داند تا آن روز جای فراموشی چه واژه ای می نشیند؟
علی نیتلی
-------------------------------------------------------------
* دستانت را در برابرم مشت می کنی... می پرسی گل یا پوچ؟ در دلم می گویم: فقط دستانت!
؟
-------------------------------------------------------------
* می آید روزی که در تراس خانه ات،روی صندلی دسته دار نشسته ای و بازی کودکان را تماشا می کنی...آن روز دیگر نه باران خاطره ای از من برایت تازه می کند و نه غروب آفتاب سنگی بر دریاچه آرام دلت می اندازد...سال هاست که تو مرا پاک از یاد برده ای...کنار روزمرگی هایت،یک فنجان چای برای خودت میریزی و با دستانی که دیگر چروک شده اند لرزان لرزان فنجان چایت را به لبانت نزدیک می کنی...اما یکباره یکی از کودکان نام مرا فریاد می زند... شباهت اسمی بود!...تو آرام فنجانت را کمی پایین می آوری،لبخند کوچکی می زنی و دوباره چایت را می نوشی...من به همان لبخند زنده ام!
کتاب "عطر چشمان او" روزبه معین
-------------------------------------------------------------
کین: چرا چشمها رو اونقدر بزرگ میکشی؟ مارگارت: چون میشه خیلی چیزها رو در چشم افراد دید... چشم ها پنجره ای هستن به درون انسانها!
Big Eyse- Tim Burton
-------------------------------------------------------------
آهنگ تــــــــو- فرامرز اصلانی
-------------------------------------------------------------
** کسانی که به آنها عشق می ورزیم ، از بیشترین قدرت برای آزردن ما برخوردارند.
** فاصله ها کسی را از بین نمی برند... این نزدیکی های سرد است که انسان را نابود می کند.
مادربزرگ
* گاهی اگر چشمانت به هر ترفندی، جهانم را درگیر جنگ می کند... لبخند تو اما نماد صلحی است پایدار.!
حمید پویامنش
------------------------------------------------------
* مادربزرگ میگفت: آدم بوی غذایی را بشنفد ...دلـش بخواهد و نداشته باشدش نفسَش میماند...مریـض میشود ..دیروز کنارِ پنجـره بوی عطرت می آمد !
مریم قهرمانلو
------------------------------------------------------
* "ما دو استکان چای نوشیدیم"...و این جمله شعر نیست.استکان در آن به معنی استکان است...و چای استعاره از هیچ شرابی نیست...خواستم بگویم؛.اوست که مرا مست می کند!
سعاد الصباح
------------------------------------------------------
* داشتم خانه را مرتب می کردم...که حس کردم باید همه چیز را درین جهان رها کنم و به تو بگویم که "دوستت دارم"...
رویا شاه حسین زاده
------------------------------------------------------
* احمق یعنی من ...وقتی گمان می کردم به تنهایی سفر می کنم...ولی به هر فرودگاهی که می رسیدم،تو را در چمدانم پیدا می کردند.
آنا آخماتووا
------------------------------------------------------
* خیانت شاید تار موی بلند سیاهیست روی تخت مردی که موهای زنش بِلُوند است...و عشق شاید تار موی بلند سیاهیست روی تخت مردی که موهای زنش بِلُوند است!
* دختران وطنم سرباز شاید نشوند... اما شلیک به خوبی بلدند...این را از پسر همسایه که در جیب کت اش گره یک روسری پیدا شد فهمیدم!
حمید پویامنش
------------------------------------------------------
* تمام شعرهای جهان،لب های قرمز زنان را سروده اند...راستش را بخواهی امروز، پیراهن قرمز یقه هفتی خریده ام...کارناوال جنگ براه خواهد افتاد! و من، می یابم ات.
لیلا رنجبران
------------------------------------------------------
* هیچ زنی را نباید کم دوست داشت...زن را یا باید دیوانه وار دوست داشت ...یا اصلا دوست نداشت...کم دوست داشته شدن برای زنها مرگبار است !
حسنا میرصنم
------------------------------------------------------
* برلبت واژه صلح است... در دلت وسوسه جنگ... چو ببوسم لب شیشه... چه کنم با دل سنگ؟
حمید پویامنش
------------------------------------------------------
* در آغوش تو بازدمت را نفس می کشم... نفسم را باز می دهم به شهر... از تو که برمیگردم تمام شهر... بیست و نهم دی ماه است!
حمید پویامنش
------------------------------------------------------
* دایره،دایره،دایره... دایره،دایره... و دایره... این آخرین حباب از مردی است که غرق شد در آبی چشمهایت!
محمد عسکری ساج
------------------------------------------------------
* هزار آتش و دود و غم است... و نامش "عشق" ... هزار درد و دریغ و بلا... و نامش "یـــــار"
مولانا
------------------------------------------------------
* در قطاری که تو در آن هستی...خانه ام روی ریل بود ای کاش!
یاسر قنبرلو
------------------------------------------------------
* نام تو مرا همیشه مست می کند...بهتر از شراب...بهتر از تمام شعرهای ناب
فریدون مشیری
------------------------------------------------------
* معشوقه ی مردی شده ام که سر هر چهار راه پرنده هارا نشانه می گیرد...و هر گلوله گل سرخی ست در دست های زنی زیبا که به سویش می آید...می بینی چقدر مرا دوست دارد مرد دیوانه ای که تازه از جنگ برگشته است!
نرگس دوست
------------------------------------------------------
* قدرت نه دست هیتلر است...و نه دست تمام کسانی که جنگ به پا کرده اند ...قدرت دست کسی ست که می فهمد؛ دوستش داری !
* تصور می کردم تو جایگزین تمام نداشته های منی...و این بزرگترین اشتباهم بود...تو تمامِ آن چیزی هستی که می توانم داشته باشم!
* تو را باید سالها بوسید ... غزلی بلند تر از این برای سرودن نداشتم!
* یک روز رفتم از دوست داشتنت دست بردارم...هنوز بر نگشته ام...!
* همیشه زنی زیباتر هست کـه از آنچه من در آیینه می بینم به تو نزدیکتـر باشـد . . . !
** آدمیزاد نمی فهمد تا چه حد عاشق است... مگر زمانیکه بکوشد دیگر عاشق نباشد!
ساموئل بکت
* خداوندا...تمام حرف های جهان یک طرف ... این راز یک طرف:آیات شما چه قدر، شبیه به لبخند اوست!
شمس لنگرودی
------------------------------------------------
* مشتی به خاک زد...کمی از خویش برداشت...و عاشقانه ورز داد...خدا ؛.تو را که داشت می ساخت ..
مصطفی نجفی عمران
------------------------------------------------
* این که آسمان دستی ندارد برای در آغوش گرفتن پرنده هایش...مثل این است که دست هایت را بسته باشند و آنکه دوستش داری روبه رویت ایستاده باشد...
احسان سروری
------------------------------------------------
* خودت می دانی من اهل پارک و کافه و سینما نیستم ...قرارمان همان کوچه قدیمی ... تو نذری بیاور... من در را باز می کنم ...تو لبخند بزن...من...م م ن...م م ...بشقاب شکست!
محسن حسینخانی
------------------------------------------------
* دیوانه ات می شوم وقتی نگاهم می کنی... دیوانه تر ... وقتی نگاهم نمی کنی!
محمد امیری دوماری
------------------------------------------------
* دوست داشتن خوب است... داشتن دوست... خوب تر!
فرشید فرهادی
------------------------------------------------
+ تنهایی؟ ...- منظورت از تنهایی چیه؟...+یعنی کسی تو زندگیت هست ... یا تنهایی؟...- کسی تو زندگیم هست، ولی تنهام.!
حمید جدیدی
------------------------------------------------
آهنگ/ عزیز جان- فریدون آسرایی
------------------------------------------------
* آنا( با لبخند) : تو دیونه ای ادوارد...ادوارد : بخاطرِ خنده هاته آنا...من عاشق رقص کولی هام؛... میخندی ...صدای پایکوبی شونو بارها می شنوم!
* تو ماه بودی و بوسیدنت... نمی دانی چه ساده داشت مرا هم بلند قد می کرد...
کاظم بهمنی
------------------------------------------------
* امشب تو را می بوسم... خبری که فردا چند روزنامه را توقیف می کند!
رضا یار احمدی
------------------------------------------------
* دیگر نمی توانم بگویم در زندگی خیر ندیده ام... حالا که تو را دیده ام!
نسترن وثوقی
------------------------------------------------
* از پنج انگشت... آنکه زخمی است... خاطره دارد!
علیرضا روشن
------------------------------------------------
* چه دسته گل ها که برای تصاحب قلبی رفتند... اما تنها گلدانی را اشغال کردند...
فرید احمدی
------------------------------------------------
* چه می کشند سیگارها... وقتی ترکشان می کنی...
زهرا رسول زاده
------------------------------------------------
* نباید چیزی را دوست بداری... همین بهانه کوچک برای زنده ماندنت... بعدها تو را خواهد کشت...
علیرضا آدینه
------------------------------------------------
* میبوسمت زیر آوای اذان... به حکم "حی علی خیر العمل"...
؟
------------------------------------------------
* زنگ میزدی... یک تلفن کوچک... دو دقیقه وسایلم را جمع می کردم...مداد،مسواک،مسکن... نه ! مسکن هم برنمیداشتم... دامن و لباس خواب فقط... بعد سفر که نه ، گم می شدیم...
سارا محمدی اردهالی
------------------------------------------------
* عشق یعنی... تو پدر آن دختر می شوی که هم نام من است!
سارا صالحی
------------------------------------------------
* زنها حق ورود به جنگ نداشتند... ولی من با کسی که دوستش داشتم به جنگ رفتم... سربازی بودم که در تمام جنگ های جهانی ... زنی در سینه ام مخفی بود!
حمزه کریم تباح فر
------------------------------------------------
* اصلا زن را چه به شعر؟... زن باید عاشق شود... آن وقت هر "دوستت دارمی" که می گوید شعر محشری می شود...
شهناز اسحاقی
------------------------------------------------
* وضو نمی گرفت... مردی که هر روز انتظار می کشید تا با غبار گلهای پیراهن زنی تیمم کند...
فریبا دادگر
------------------------------------------------
* + نماز کردند؟.... - آری..... + آه..... - تمام نمازهای عمرم را به تو دهم آن آه را به من ده!
شمس تبریزی
------------------------------------------------
* پسر خاله ام بودی اگر، در همان بیست سالگی عاشقت می شدم... پسر همسایه مان اگر، نامه هایت را نخوانده پاره نمی کردم... هم خدمتت بودم اگر، با تو از پادگان فرار می کردم به آخر دنیا... به دنیای آخر هم شاید! ... و هم سلولت اگر، دیگر به آزادی فکر هم نمی کردم...
رویا شاه حسین زاده
------------------------------------------------
* سهمی از این دنیا مگر مانده برای من؟ هرچه بود، برداشتی و رفتی... هرچه هست خیال توست که بی اندازه دارمش...
آیدا خاقانی
------------------------------------------------
* کسی را می شناسی که شیشه شکسته را بند بزند؟.... پیش از آنکه بروی؟... پیش از آنکه بشکند؟
کیکاووس یاکیده
------------------------------------------------
* پا شو بیا... نه کافی نیست... دل شو دوستم بدار
؟
------------------------------------------------
------------------------------------------------
نلی: شاید روزی به خاطر یه اتفاق بازم همدیگه رو دیدیم... دنی: میشه بگی اون اتفاق کجا ممکنه بیفته؟ تا من حتما اونجا باشم!
King_Creol- 1958
------------------------------------------------
** خواستن توانستن است دیگر خیلی ایدئالیستی به نظر می رسد... خواستن توانستن می خواهد! ... همین توی شرایط خودمان به نظرم خیلی هم رئال تر است...
** کسانی که قدر دست های نوازشگر را ندانند، عاقبت پاهای لگدکوب را می بوسند.!