ای قبله ی من خاک در خانه ی تو...
- سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ب.ظ
* تو ماه بودی و بوسیدنت... نمی دانی چه ساده داشت مرا هم بلند قد می کرد...
کاظم بهمنی
------------------------------------------------
* امشب تو را می بوسم... خبری که فردا چند روزنامه را توقیف می کند!
رضا یار احمدی
------------------------------------------------
* دیگر نمی توانم بگویم در زندگی خیر ندیده ام... حالا که تو را دیده ام!
نسترن وثوقی
------------------------------------------------
* از پنج انگشت... آنکه زخمی است... خاطره دارد!
علیرضا روشن
------------------------------------------------
* چه دسته گل ها که برای تصاحب قلبی رفتند... اما تنها گلدانی را اشغال کردند...
فرید احمدی
------------------------------------------------
* چه می کشند سیگارها... وقتی ترکشان می کنی...
زهرا رسول زاده
------------------------------------------------
* نباید چیزی را دوست بداری... همین بهانه کوچک برای زنده ماندنت... بعدها تو را خواهد کشت...
علیرضا آدینه
------------------------------------------------
* میبوسمت زیر آوای اذان... به حکم "حی علی خیر العمل"...
؟
------------------------------------------------
* زنگ میزدی... یک تلفن کوچک... دو دقیقه وسایلم را جمع می کردم...مداد،مسواک،مسکن... نه ! مسکن هم برنمیداشتم... دامن و لباس خواب فقط... بعد سفر که نه ، گم می شدیم...
سارا محمدی اردهالی
------------------------------------------------
* عشق یعنی... تو پدر آن دختر می شوی که هم نام من است!
سارا صالحی
------------------------------------------------
* زنها حق ورود به جنگ نداشتند... ولی من با کسی که دوستش داشتم به جنگ رفتم... سربازی بودم که در تمام جنگ های جهانی ... زنی در سینه ام مخفی بود!
حمزه کریم تباح فر
------------------------------------------------
* اصلا زن را چه به شعر؟... زن باید عاشق شود... آن وقت هر "دوستت دارمی" که می گوید شعر محشری می شود...
شهناز اسحاقی
------------------------------------------------
* وضو نمی گرفت... مردی که هر روز انتظار می کشید تا با غبار گلهای پیراهن زنی تیمم کند...
فریبا دادگر
------------------------------------------------
* + نماز کردند؟.... - آری..... + آه..... - تمام نمازهای عمرم را به تو دهم آن آه را به من ده!
شمس تبریزی
------------------------------------------------
* پسر خاله ام بودی اگر، در همان بیست سالگی عاشقت می شدم... پسر همسایه مان اگر، نامه هایت را نخوانده پاره نمی کردم... هم خدمتت بودم اگر، با تو از پادگان فرار می کردم به آخر دنیا... به دنیای آخر هم شاید! ... و هم سلولت اگر، دیگر به آزادی فکر هم نمی کردم...
رویا شاه حسین زاده
------------------------------------------------
* سهمی از این دنیا مگر مانده برای من؟ هرچه بود، برداشتی و رفتی... هرچه هست خیال توست که بی اندازه دارمش...
آیدا خاقانی
------------------------------------------------
* کسی را می شناسی که شیشه شکسته را بند بزند؟.... پیش از آنکه بروی؟... پیش از آنکه بشکند؟
کیکاووس یاکیده
------------------------------------------------
* پا شو بیا... نه کافی نیست... دل شو دوستم بدار
؟
------------------------------------------------
------------------------------------------------
نلی: شاید روزی به خاطر یه اتفاق بازم همدیگه رو دیدیم... دنی: میشه بگی اون اتفاق کجا ممکنه بیفته؟ تا من حتما اونجا باشم!
King_Creol- 1958
------------------------------------------------
** خواستن توانستن است دیگر خیلی ایدئالیستی به نظر می رسد... خواستن توانستن می خواهد! ... همین توی شرایط خودمان به نظرم خیلی هم رئال تر است...
** کسانی که قدر دست های نوازشگر را ندانند، عاقبت پاهای لگدکوب را می بوسند.!
- ۹۴/۱۱/۰۶