خوش می روی به تنها... "تن ها" فدای جانت...
- چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۳۵ ب.ظ
* وقتی که آمد آن وقت سالسا می رقصیم...شاید هم باله ، لزگی بهتر است...می پرم، می چرخم... بی آنکه دستانش را رها کنم... یکی از همین روزها، وقتی که آمد... "من" و "باور" و "دستانش" خوشبخت ترین عالمیم.
؟
----------------------------------------
* نقاش اگر بودم... تو را در آغوش می کشیدم.
حمید امجدی
----------------------------------------
* چقدر عمر آدمی کوتاه است... وقتی می خواهد همه اش را به تماشای تو بنشیند...
رسول ادهمی
----------------------------------------
* هیچ شاعری عاشق نیست، زن ها فقط سوژه های خوبی هستند... مثل عکاسی که از صحنه ی تصادف عکس می گیرد.
منوچهر بلیده
----------------------------------------
* نامه ای برایت نوشتم از جزیره ای که پست چی دیوانه اش نامه ها را باز می کرد، از آنها قایق می ساخت، به دریا پرتاب می کرد و قاه قاه می خندید!
محمد شریفی نعمت آباد
----------------------------------------
* اینجا همه زخمی اند خودشان... به چشمهایت بگو کمان بیندازند دیگر...
رضا کاظمی
----------------------------------------
----------------------------------------
* محتاجم... محتاج یک فنجان چای که پهلویش تو باشی...
وحید کردلو
----------------------------------------
* شاید عشق نوشتن همین شعر باشد در تخت خوابی دو نفره که تو آن سویش نخفته ای...
ویدا عمرانی
----------------------------------------
*شعر یعنی باشی و نخواهی ام...
وحید محمدیان
----------------------------------------
* زنان درمان تمام دردهای ناعلاج بشریت اند... اما طبیعتأ هیچ دارویی تا کشف نشود و مورد توجه قرار نگیرد اثر نخواهد کرد.
حسنا میرصنم
----------------------------------------
* به دستانش نگاه کرد...انگشتانی که از تو نوشته بود / کاغذهایی که رد تو را به تن داشت/خودکاری که برای تو جان داده بود... به خودش نگاه کرد / خداوندگار پیر و تنهایی بود ...عشقت را جوان آفریده بود تا رهایش کنی، تنهاترش کنی...
----------------------------------------
* انسان در حال گریه کردن به دنیا میآید و وقتی به اندازه کافی گریه کرد از دنیا میرود …!
----------------------------------------
+ خواستم به مناسبت چهارشنبه سوری پست بذارم وقت نکردم اما اینو دوس داشتم هر کی خواست ببینه.
- ۹۴/۱۲/۲۶