خوش آن دم که نشیند دوست با دوست...
- شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۱۹ ب.ظ
* دستانم می نویسند... پاهایم رفته اند... قلبم این میان چه دست و پایی می زند...
حمید پویامنش
---------------------------------------
* بی جهت... بی آنکه بدانم چه میخواهم بنویسم، کاغذی برداشتم و قلمی... پشت میز نشستم... دستانم زیر چانه ام و به تو فکر کردم تمام شب را...
حامد گلشاهی
---------------------------------------
* مثل یک دمنوش سرد تو را می نوشم... دستانت را می پوشم... نگاهت را... نگاهت را چه کنم که حرفی نمی زند دیگر؟
حمید پویامنش
---------------------------------------
* مرا که می شناسی گاهی شبیه خودم هم نیستم... فقط زنی هستم که تو را عاشقانه دوست دارد.
میترا نوری
---------------------------------------
* از لبانت بوسه می خواهم... میبینی هیچ کس تا به حال مثل من اینچنین شیرین به خودکشی فکر نکرده است.
مهدی صادقی
---------------------------------------
* گلم که صدایت می کنم شمعدانی چه اخمی می کند... مانده ام "جانم" را چقدر آهسته بگویمت که هم تو بشنوی هم آب از دل هیچ گنجشکی تکان نخورد...
حمید جدیدی
---------------------------------------
* مردی سیاه پوش، بلند قد، انگشت های کشیده... با گام های بلند و هاله ای از دود که از دور می آید برای کشتن من، این تصور من از مرگ بود... هیچ گاه فکر نمی کردم رفتن زنی با دامن کوتاه ، با گام های کوچک، با انگشت های ظریف، با هاله ای از نور همان مرگ باشد!
حمزه کریم تباه فر
---------------------------------------
* و من تازگیها کشف کرده ام روی این کره خاکی موجوداتی زندگی می کنند ناشناخته... به نام "سخت جانان" همانها که عاشقند و امیدوار و زنده...
هستی دارایی
---------------------------------------
* آدمها هرگز کسانی را که دوست دارند فراموش نمی کنند فقط عادت می کنند که دیگر کنارشان نباشند.
ارنستو ساباتو
---------------------------------------
* و عشق درد بزرگی است وقتی که درمانش در دست کسی باشد که دیگر نیست!
سارا قبادی
---------------------------------------
* و تمام جهان قابی است که تصویر تو در آن است.
سبحان زمانی
---------------------------------------
* زن بودم پای دوست داشتنت ایستادم... مرد نبودی، شکستم، فرو ریختم و سالهاست که ایستاده مرده ام..
سارا قبادی
---------------------------------------
* تنها زندگی میکنی؟ نه یاد یک نفر با من است... چه کسی می تواند تنها زندگی کند؟
منیره روانی پور
---------------------------------------
رضا آقاکندی
---------------------------------------
* نبودن کسی، رفتن کسی /مانند قطع شدن دست است...مشکل نداشتن دست نیست،مشکل یادآوری روزهایی ست که دست داشته ای،
مشکل این است که اکنون به کمترین نشانی از آن راضی هستی...دلت میخواهد دستت بخارد،با آن یکی دستت بخارانیش،همین خود، دلیل زندگی ست...مشکل، نداشتن دست نیست،نداشتن دلیل است.
---------------------------------------
+ تو چشام نگاه کن و بگو
- گفتن "دوستت دارم" به قدر کافی سخت هست، پای چشاتو دیگه وسط نکش
دیالوگ خیالی/ حمید جدیدی
---------------------------------------
+ عنوان پست از سعدی
- ۹۴/۱۲/۲۲