دوهزار و شانزده را تو بیا که جشن باشد ...
- شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ب.ظ
* گوزن اش را گوشه ای پارک کرد... و غمگین به آخرین بسته ای نگاه کرد که باید ... به خانه معشوقه اش می رساند.
حمید جدیدی
-----------------------------------------
* بارها به دنیا آمده ام تا دست کم یکی از من ... مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد...
روزبه سوهانی
-----------------------------------------
* تمام عمر من چهار دقیقه است! ... همان چهار دقیقه ای که چشم دوخته بودم به چشم هایت... و تو پلک هم نمیزدی...
منوچهر بلیده
-----------------------------------------
* چرا نباید هر زنی زیباترین زن جهان باشد؟... دست کم برای یک بار... دست کم برای مدتی... دست کم برای یک جفت چشم !
یارو سلاو سایفرت
-----------------------------------------
* این اتفاق بارها و بارها رخ داد: زنی مردی را دوست داشت... این اتفاق بارها و بارها رخ داد: مردی زنی را دوست داشت... این اتفاق بارها و بارها رخ داد: زنی و مردی کسی که دوست شان داشت را دوست نداشتند... این اتفاق روزی روزگاری رخ داد و احتمالا همان یک بار بود: مردی و زنی همدیگر را دوست داشتند...
روبر دسنوس
-----------------------------------------
* رفته است و تنها خاطره ای که جا مانده دستهای من اند... چگونه دور بریزمشان؟
مهدی اشرفی
-----------------------------------------
* واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد... فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزش تحمل رنجش را داشته باشند...
بابک مارلی
-----------------------------------------
* کنار پنجره می ایستم و به سرنوشت تمام زنانی فکر میکنم ... که یک روز از این کوچه گذشته اند... بی آنکه بدانند "زیبایی شان" تمام گل های پسر بچه ها را به تیرک زد...
؟
-----------------------------------------
* لحظه ای آسمان را ببین... آخ ماه افتاد در چشمانت... چشمان ماهت مال من...
کامران رسول زاده
-----------------------------------------
* دوباره جریمه شدم... کاش یکی به این پلیس نانجیب حالی می کرد من تمام خیابان های تهران را هر روز زوج زوج با تو مرور می کنم... و پلاکم صرفا فردی است برای خودش... حالا از پلیسی که هیچ وقت چشم دیدن با هم بودنمان را نداشت قدر یک کتاب برگ جریمه دارم... شاید یک روز چاپشان کردم و اسمش: پلیسی که عاشقت شده بود...
حمید جدیدی
-----------------------------------------
* می دانی ساحل خوبیش چیست؟ هیچ خبری از نیمکت های غربت زده و صندلی های بی حوصله نیست... می شود بی دغدغه روی مروارید داغ رو به صورت دریا دراز کشید و به کوچه شما فکر کرد...
علی محیط
-----------------------------------------
* مادرم مرا مردی میبیند که روزی دو بسته سیگار می کشد... و تو را... کاش تو را ببیند.
علی محیط
-----------------------------------------
* عشق از این دو حالت خارج نبود... موهای خرمایی و زنی زیبا توی تراس...
حمید جدیدی
-----------------------------------------
+ سرانجام آن کس به خاک می افتد که زودتر می گوید دوستت دارم...
شهاب مقربین
-----------------------------------------
* چه مدت لازم است تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ ... و چه مدت لازم است تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟
من او را دوست داشتم/آنا گاوالدا
-----------------------------------------
پیشنهاد آهنگ- تصویر رویا/ داریوش
-----------------------------------------
- دیگه اصلا بهش فکر نمی کنم! ... + جدی؟ چه خوب... - در واقع فقط شبا بهش فکر میکنم... + جدی؟ چه بد!!
سابرینا/ بیلی وایلدر 1954
-----------------------------------------
** من به تنهایی بارها و بارها خدا رو شکر میکنم برای آفرینش داریوش اقبالی
- ۹۴/۱۰/۱۲