صادق اصغری
-----------------------------
لیست اموال من : چشمهایش
-----------------------------
سربازان در جنگ خواهند مُرد.. پیرمردان در بسترهایشان ، و من در چشمهایت...
سبحان زمانی
-----------------------------
یک تو آزُردی مَرا و یک جهان شادَم نکرد ...
حمید رها
-----------------------------
من هرگز نمی توانم یک کارمند ساده ی بانک.. فروشنده مواد غذایی..رئیس یک حزب..راننده تاکسی..یا یک بازاریاب امور تبلیغاتی باشم! همیشه دوست داشتم ساعت ها در ارتفاعی بالاتر از شهر بایستم و در انبوه ساختمان ها دنبال خانه کسی بگردم که دوست اش دارم برای همین کارگر شدم...
خودمانیم خداهم شاعر بوده! حاضرم قسم بخورم صبح هاکه تواززیردرختان راه میروی خدا آن بالا لای ابرهانشسته دستهاش رازیرچانه اش زده و تورانگاه میکند و زیرلبش زمزمه میکند: "رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست"
-----------------------------
از دوست داشتن یک زن نهراسید از آن بهراسید که آن زن دوست داشتنش را از شما بگیرد ...
حمید رها
-----------------------------
از هزار بلای طبیعی ، جانِ سالم به در میبریم که دستِ آخر یک رفتن ؛ جان به لبمان کند ...
ای رفته کمکم از دل و جان، ناگهان بیا..
نیکى فیروزکوهی
-----------------------------
من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم... .
من غم انگیزترین شعر جهانم تو نخوان…
تو گل ناز منی گر همه خار جگرند ...
عماد خراسانی
-----------------------------
چه کسی میخواهد، من و تو ما نشویم ؟ خانهاش ویران باد ...
هزاران سال است که مردان با باروت بر زمین حکم میرانند; بگذارید زنان فرمانروایی کنند!دلمان عطر باران، شعر و بوی نان میخواهد..
هر آسانسوری که گیر می کند عطر زنی را در خودش حبس کرده است..
یک نفر باشد که تمامش فقط سهم من باشد و تمام من، فقط سهم او .. تنها توقع ام از زندگی همین بود...
علی صالحی
-----------------------------
ههجوم زخمِ تو را نمی کشد تن من.. برای کشته شدن چه کنم
قصه ی ما کاشکی با تو به پایان برسد.
مرا از فکرهاى ساعت صفر شب هایت چگونه بلاک خواهى کرد؟
نوشتم: "آبی باشی و همیشگی; مثل قلب پرنده ها" - ببین خیلی خوب بود, اما مگه پرنده ها قلبشون آبیه؟ + تا حالا قلب پرنده ای رو ندیدم, اما فکر می کنم پرنده ها اینقدر قلبشون برای آسمون و پرواز میتپه که قلبشون هم رنگ آسمون میشه _ پس قلب منم همرنگ تو شده..
محمد عسکری ساج
-----------------------------
+ عنوان: عطار
+ خدا کسی که مادرش زنده اس و میگه هیچی حالمو خوب نمیکنه نبخشه ..
+چیزی که راجع به عکس ها دوست دارم اینه که لحظه ای رو ثبت کردن که برای همیشه از دست رفته..
+ و اما من این روزها با قطعیت بسیاری فکر میکنم خدا بایستی توی بهشت در کنار آن درختچه ی بزرگ ِ توت فرنگی و یک ابر کوچول موچولو که باهاش برم دور دور و بقیه ی چیزهایی که قرارش را گذاشتیم . یک عدد تو را برایم کنار بگذارد برای صبح هایی که با چشمانِ بسته ام چشمانت را ببوسم .. و البته مشروط بر اینکه دختر خوبی باشم
+ این همه تلاش میکنیم بدست بیاریم کاش همونقدر تلاش میکردیم تا از دست ندیم..
چطور از دستانی که می توانست گونه هایم را پاک کند، سر خستگی هایم را در آغوش بگیرد، یک استکان چای بیاورد.. فقط در تکان دادن هنگام خداحافظی استفاده کردی؟
پوریا نبی پور
--------------------------
من حواسم به همه جمع; ولی پرتِ توأم...
میثم بشیری
--------------------------
از پیوند عاشقانه ی ما فقط حلقه های اشکی که در چشمان هم انداختیم، مانده است..
مینا آقازاده
--------------------------
سردترین جای جهان آغوش زنی ست که به مردی تمایل نداشته باشد..
فرشید فرهادی
--------------------------
این دنیا .. آن دنیا نداریم;به من که نگاه کنی هر دو را دارم…
دوست داشتن یا هست یا نیست حدِ وسط ندارد ..
لعنت به حالِ من که برای تو مهم نیست ...
قناعتی در کار نیست برای زنان، دوست داشتنِ زیاد یک نفر و برای مردان دوست داشتن چند نفر زیادتر...
تو که خود را فراموش کنی، کسی تو را یاد خواهد کرد؟
تماشا کن تماشا کن چه بی رحمانه زیبایی
این حقایق هستند که انسانها را از هم دور میکنند نه دروغ وگرنه ما دروغ میگوییم که نزدیک باقی بمانیم...
بالاخره یچیزی تو دنیا باید باشه که خوبت کنه قرصی،دارویی، آدمی... آخ آدمی
حالا که نیستی به این می اندیشم ،مرگ با آمدنش می خواهد ؛چه چیز را از من بگیرد ؟
اشتباه ما اینجاست که یکى رو اونقدر امتحان مى کنیم تا اینکه بهش بى اعتماد میشیم...
همیشه چیزی هست؛چیزی که دیگران بتوانند از آدم بگیرند.
و سرانجام کسی خواهد آمد و با مهربانی هایش به تو نشان خواهد داد که تو قبل از دیدن او اصلا زندگی نکرده ای..
گر نخواهی خود فراموشت شود.. یاد او کن یاد او کن یاد او ....
اردیبهشت؛کمی از بهشت است خندههای تو اما، تمامش ...
تا عطر دستانش ریه و قلب مرا تکه تکه میکند...سیگار چرا؟
دوستت دارم و این عشق نشاید انکار ...
تو را نمیشود دوست نداشت اگر هم بشود دوستترت باید داشت...
بخند…خندههای تو ترکیدن شاهوار کوهستانهای انار است…
شمس لنگرودی
--------------------------
تو همه چیزی هستی که در موردش فکر میکنم.