جانِ من این همه بی رحم چرایی؟
- سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ق.ظ
برگشت تو صورتم نگاه کرد و گفت: تا حالا عاشق شدی؟ خندیدم... گفت پس شدی
گفتم آره اصغر آقا شدیم. 8 سالی هست هروقت زل میزنه تو چشام، دلم میخواد براش بمیرم.
ما که اهل دود و دم نیستیم اصغر آقا. از اولشم دوست نداشیم ولی یه فیق دارم تا در مشروب رو باز میکنه شروع میکنه به خندیدن و خرکیفی
بوی شراب مستش میکنه
من مثل اونم، نخورده مستم
وقتایی که موهاش خیسه و گردنش بوی شامپو میده...
- ۹۵/۰۵/۰۵