} جانِ من این همه بی رحم چرایی؟ :: به نام زن

به نام زن

" دارمــــش دوســــت "

به نام زن

" دارمــــش دوســــت "

به نام زن

ای شعر ای طلسم سیاهی که سرنوشت
عمر مرا به رشته جادویی تو بست
گفتم تو را رها کنم و زندگی کنم
اما چه توبه ها که در این آرزو شکست




می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند...
در این ژرفای دل کندن ها ، عادت ها و هوس ها..

جانِ من این همه بی رحم چرایی؟

 

برگشت تو صورتم نگاه کرد و گفت: تا حالا عاشق شدی؟ خندیدم... گفت پس شدی

 

گفتم آره اصغر آقا شدیم. 8 سالی هست هروقت زل میزنه تو چشام، دلم میخواد براش بمیرم.

ما که اهل دود و دم نیستیم اصغر آقا. از اولشم دوست نداشیم ولی یه فیق دارم تا در مشروب رو باز میکنه شروع میکنه به خندیدن و خرکیفی

بوی شراب مستش میکنه

من مثل اونم، نخورده مستم

وقتایی که موهاش خیسه و گردنش بوی شامپو میده...

 

 

 

  • ۹۵/۰۵/۰۵
  • Silent ...
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.