} چشم تو ناب ترین سوژه برای غزل است... :: به نام زن

به نام زن

" دارمــــش دوســــت "

به نام زن

" دارمــــش دوســــت "

به نام زن

ای شعر ای طلسم سیاهی که سرنوشت
عمر مرا به رشته جادویی تو بست
گفتم تو را رها کنم و زندگی کنم
اما چه توبه ها که در این آرزو شکست




می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند...
در این ژرفای دل کندن ها ، عادت ها و هوس ها..

چشم تو ناب ترین سوژه برای غزل است...

یخچال خانه ی ما را که باز کنی اگر خالی از هرچیزی هم که باشد محال ممکن است که سیب در آن پیدا نکنی!
انگار محکوممان کردند به سیب خوردن!یا رسم است هرروز سیب بخوریم! هرچند تنها مادرم پایبند این رسم عجیب است چون اعتقاد دارد سیب برای پوست مفید است .
البته کاربرد دیگر سیب هم در خانمان اینست که یک نفر عطسه کند و مادرم شروع کند هرروز یک سیب آبپز به خوردش بدهد تا یکوقت سرما نخورد.
امروز هم کیسه ی دو کیلویی سیب روی کابینت مثل پتک روی سرم فرود آمد و شکایت کردم:"ای بابا.. بازم سیب خریدی که مامان.اینهمه میوه ی خوب!"
بعد یکهو به نظرم سیبها مظلوم آمدند. چرا این حرف را زدم آنها که کاری به من نداشتند آرامو ساکت توی کیسه شان نشسته بودند!..
حتی آنقدر دلم برای سیبها سوخت که یکی را برداشتم خوردم تا فکر نکنند میوه بدی هستند یا خیلی ازشان بدم می اید!
آخر اصلا تقصیر سیبها نبود. اگر سیب ها هم مثله گوجه سبز میوه نوبرانه بودند و مارا منتظر میگذاشتند شاید حالا کمی بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند. و ما بی صبرانه منتظر رسیدن فصل سیب میماندیم و بعد آنرا با ذوق چندین برابر قیمت حالا میخریدیم. و چقدر هم راضی و خوشحال بودیم!
برای همین هم به نظرم بعضی آدمها شبیه سیب هستند.
همیشه درکنارمان می مانند و در هر شرایط کمکمان میکنند.کافیست اراده کنیم تا پیشمان باشند. وجودشان پر از خاصیت است و هزار بلاو مصیبت را از جانمان دور میکنند. اما مثل همان سیب به چشم نمی ایند.
 قدرشان را نمیدانیم حالا در عوض قدر آن آدمهایی را میدانیم که هر از گاه وارد زندگیمان میشوند و میروند.
 مثل توت فرنگی.هیچ خاصیتی هم ندارند. مزه هایشان هم آبکی شده و طعمی ندارند. بعد آن سیب کیلو دوتومنی باوفا و پرخاصیت را میفروشیم به ان توت فرنگی بیخاصیت ابکی که هیچوقت نیست و تازه با قیمت کیلو چهل تومن برایش سرو دست هم میشکنیم!
حیف که سیب زا هرکار کنی سیب است و یاد نمیگیرد نوبرانه بودن را.کم بودن را.گران و دست نیافتنی بودن را.بد و بی خاصیت بودن را و همیشه خوب نبودن را!
وای که بعضی آدمها همان سیب هستند. و سیب را جان به جانش هم کنی سیب است!
آدم های نوبرانه هم هرکار که کنند باز برای دیگران عزیز هستند. اصلا آدمها عادت دارند هرچیز که زیاد نباشد را دوست داشته باشند. یک میوه هم حتی اگر در همه فصل ها باشد حالشان را بهم میزند. چه برسد به ادمش!
 اگر هروقت دلشان خواست دست دراز کنند و تو باشی از چشمشان خواهی افتاد. باید برای اینکه کنارشان باشی قیمت سنگینی پرداخت کنند تا قدرت را بدانند باید ماندنی نباشی تا پرستیده شوی.
 یک راز مهم درباره انسان ها را به تو بگویم؟
 آدمها اصلا جنبه محبت زیادی.. ماندن زیادی.. عشق زیادی .. و هرچیز زیادی دیگر را ندارند.
هیچوقت در زندگی مثل سیب در دسترس نباش.
 نوبرانه بودن را یاد بگیر
 
لیلی رضایی
  • ۹۵/۰۳/۰۸
  • Silent ...
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.