} دوهزار و شانزده را تو بیا که جشن باشد ... :: به نام زن

به نام زن

" دارمــــش دوســــت "

به نام زن

" دارمــــش دوســــت "

به نام زن

ای شعر ای طلسم سیاهی که سرنوشت
عمر مرا به رشته جادویی تو بست
گفتم تو را رها کنم و زندگی کنم
اما چه توبه ها که در این آرزو شکست




می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند...
در این ژرفای دل کندن ها ، عادت ها و هوس ها..

دوهزار و شانزده را تو بیا که جشن باشد ...

 

* گوزن اش را گوشه ای پارک کرد... و غمگین به آخرین بسته ای نگاه کرد که باید ... به خانه معشوقه اش می رساند.

حمید جدیدی

-----------------------------------------

* بارها به دنیا آمده ام تا دست کم یکی از من ... مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد...

روزبه سوهانی

-----------------------------------------

* تمام عمر من چهار دقیقه است! ... همان چهار دقیقه ای که چشم دوخته بودم به چشم هایت... و تو پلک هم نمیزدی...

منوچهر بلیده

-----------------------------------------

* چرا نباید هر زنی زیباترین زن جهان باشد؟... دست کم برای یک بار... دست کم برای مدتی... دست کم برای یک جفت چشم !

یارو سلاو سایفرت

-----------------------------------------

* این اتفاق بارها و بارها رخ داد: زنی مردی را دوست داشت... این اتفاق بارها و بارها رخ داد: مردی زنی را دوست داشت... این اتفاق بارها و بارها رخ داد:  زنی و مردی کسی که دوست شان داشت را دوست نداشتند... این اتفاق روزی روزگاری رخ داد و احتمالا همان یک بار بود: مردی و زنی همدیگر را دوست داشتند...

روبر دسنوس

-----------------------------------------

* رفته است و تنها خاطره ای که جا مانده دستهای من اند... چگونه دور بریزمشان؟

مهدی اشرفی

-----------------------------------------

* واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد... فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزش تحمل رنجش را داشته باشند...

بابک مارلی

-----------------------------------------

* کنار پنجره می ایستم و به سرنوشت تمام زنانی فکر میکنم ... که یک روز از این کوچه گذشته اند... بی آنکه بدانند "زیبایی شان" تمام گل های پسر بچه ها را به تیرک زد...

؟

-----------------------------------------

* لحظه ای آسمان را ببین... آخ ماه افتاد در چشمانت... چشمان ماهت مال من...

کامران رسول زاده

-----------------------------------------

* دوباره جریمه شدم... کاش یکی به این پلیس نانجیب حالی می کرد من تمام خیابان های تهران را هر روز زوج زوج با تو مرور می کنم... و پلاکم صرفا فردی است برای خودش... حالا از پلیسی که هیچ وقت چشم دیدن با هم بودنمان را نداشت قدر یک کتاب برگ جریمه دارم... شاید یک روز چاپشان کردم و اسمش: پلیسی که عاشقت شده بود...

حمید جدیدی

-----------------------------------------

*  می دانی ساحل خوبیش چیست؟ هیچ خبری از نیمکت های غربت زده و صندلی های بی حوصله نیست... می شود بی دغدغه روی مروارید داغ رو به صورت دریا دراز کشید و به کوچه شما فکر کرد...

علی محیط

-----------------------------------------

* مادرم مرا مردی میبیند که روزی دو بسته سیگار می کشد... و تو را... کاش تو را ببیند.

علی محیط

-----------------------------------------

* عشق از این دو حالت خارج نبود... موهای خرمایی و زنی زیبا توی تراس...

حمید جدیدی

-----------------------------------------

+  سرانجام آن کس  به خاک می افتد که زودتر می گوید دوستت دارم...

شهاب مقربین
-----------------------------------------

* چه مدت لازم است تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ ... و چه مدت لازم است تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟

من او را دوست داشتم/آنا گاوالدا

-----------------------------------------

پیشنهاد آهنگ- تصویر رویا/ داریوش

-----------------------------------------

- دیگه اصلا بهش فکر نمی کنم! ... + جدی؟ چه خوب... - در واقع فقط شبا بهش فکر میکنم... + جدی؟ چه بد!!

سابرینا/ بیلی وایلدر 1954

-----------------------------------------

** من به تنهایی بارها و بارها خدا رو شکر میکنم  برای آفرینش داریوش اقبالی

  • ۹۴/۱۰/۱۲
  • Silent ...
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.